دست قضا ببست در اختیار ما
تنها مبارزه با ناراستی ها ، به ما ارزش می دهد ، وارون بر این ، همزیستی با تباهی ، سرافکندگی در پی دارد . حکیم ارد بزرگ
ناراستی هایمان را بپذیریم ، چرا که بهانه آوردن ، آنها را دو چندان سنگین می کند . حکیم ارد بزرگ
آنکه ناراستی پیشه نموده ، خموشی دیگران هم برایش ترسناک است . حکیم ارد بزرگ
خشم و زور ، تنها ابزار ناراستی برای ماندن است . حکیم ارد بزرگ
آدمیان ترسو و ناکارآمد ، خود را در دنیای صوفیانه ، پیروز می بینند . حکیم ارد بزرگ
به آینده سرزمینی که جوانانش ، دارای اندیشه صوفیگری و گوشه گیری هستند ، امیدی نیست . حکیم ارد بزرگ
خوارترین کارفرما ، کسی است که با ندادن و یا کم کردن دستمزد زیر دست خویش ،ناراستی پیشه نموده و فرمانروایی می کند . حکیم ارد بزرگ
گفتگو با خردمندان و دانشوران ، پاداشی کمیاب است . حکیم ارد بزرگ
اگر بر ساماندهی نیروهای خویش ، توانا نباشیم ، دیگران سرنوشتمان را می سازند . حکیم ارد بزرگ
نواهای غمناک ، بدن و روان آدمی را پژمرده و نابود می کند . حکیم ارد بزرگ
انوری
انوری » دیوان اشعار » غزلیات
ای غارت عشق تو جهانها
بر باد غم تو خان و مانها
شد بر سر کوی لاف عشقت
سرها همه در سر زبانها
در پیش جنیبت جمالت
از جسم پیاده گشته جانها
در کوکبهٔ رخ چو ماهت
صد نعل فکنده آسمانها
نظارگیان روی خوبت
چون در نگرند از کرانها
در روی تو روی خویش بینند
زینجاست تفاوت نشانها
گویم که ز عشوهای عشقت
هستیم ز عمر بر زبانها
گویی که ترا از آن زیان بود
الحق هستی تو خود از آنها
تا کی گویی چو انوری مرغ
دیگر نپرد از آشیانها
داند همهکس که آن چه طعنهست
دندانست بتا در این دهانها