محمدکریم پیرنیا کیست ؟

درباره محمدکریم پیرنیا، زندگینامه و بیوگرافی

محمدکریم پیرنیا کیست ؟

درباره محمدکریم پیرنیا، زندگینامه و بیوگرافی

محمد کریم پیرنیا

 

مطلب زیر برگرفته از:

http://avadpirnia.blogfa.com/

 

زندگی نامه استاد پیرنیا(1301تا 1376) از زبان خود استاد:

من در اصل نائینی هستم و از بدو تولد تا بعد از دوره دبیرستان در یزد اقامت داشتم .خانه ما در محله یوزداران یزد در محلی به نام جنگل بود .اگر کوچه یوزداران را به طرف دروازه مهریز ادامه میدادیم ،در نزدیکی  باروی شهر چهار خانه قرار داشت که متعلق به پدرم بود.خانه به «میرزا صادق خان» معروف بود.در ابتدا خانه کوچک بود و طراحی  «اندرونی – بیرونی» داشت ،آب صدر آباد از داخل آن می گذشت که متاسفانه بعد ها خشک و خانه را از سبزی و خرمی انداخت.در وسط حیاط گودال باغچه ای قرار داشت .خانه بعدها گسترش یافت و پدرم زمین کنار آن را خرید و یک نارنجستان و یک بیرونی به آن اضافه کرد.خانه مانند دیگر خانه ها با طرح یزدی ساخته شده بود.از کریاس که وارد می شدیم راهرویی به بیرونی و راهرویی دیگر به اندرونی راه داشت.در کنار اندرونی گودال باغچه ای با فضاهای مختلف مانند پنج دری و سه دری دراطراف آن قرار داشت.بین دو حیاط ،پنج دری ها و سه دری ها دو رو بودند یعنی اتاقها به هر دو حیاط دید و راه داشتند .حیاط اندرونی ،آشپزخانه و دو صفه دیگر داشت .در حیاط جدید تر که پدرم بعدها آن را ساخت انواع سه دری و پنج دری قرار داشت .خانه دارای یک «خروجی» بود .در اطراف خروجی ،یک اتاق بزرگ و دو اتاق کوچک قرار داشت .یک بیرونی هم بعدها در کنار حیاط جدید ساخته شد.کوچ های در کنار این حیاط به باروی شهر می رسید.چاه و منبع و طویله در این قسمت قرار داشتند.فکر می کنم خانه در حال حاضر سه صاحب دارد.

دوران ابتدایی را در مدرسه « مبارکه اسلام » در محله یوزداران در نزدیکهای دروازه کوشک نو گذراندم.بعدها مدارس دولتی شکل گرفت که به نامهای مدارس نمره 1 و نمره 2 معروف بودند و من به مدرسه نمره 2 در محله لب خندق (در پشت باروی یزد) می رفتم .مدرسه در خانه ای به نام « ابریشمی » قرار داشت و چون خود صاحب خانه در زیر زمین  آن مدفون بود از خانه می ترسیدیم.

دوران دبیرستان را به مدرسه ای رفتم که ابتدا اسم نداشت ولی بعدها به « ایرانشهر» معروف شد.مدرسه، نخست در خانه ای به نام کوراغلی  قرار داشت که خانه ای بسیار زیبا بود .کوراغلی ها تجار معروف یزد بودند و این خانه را برای مدرسه اختصاص داده بودند . خانه واقع در سه طبقه و دارای گودال باغچه بود که تمام پنجره های زیر زمینها به آن  باز می شد. مکان خانه دقیقا پشت مسجد میر چخماق قرار داشت . پس از گذشتن از یک ساباط به یک میدانگاه می رسیدیم که در داخل آن دربندی بود.خانه در این دربند قرار داشت. بعدها مرحوم ماکسیم سیرو مدرسه جدید ایرانشهر را ساخت که من سال آخر یعنی ششم متوسطه را در این دیبرستان نوساز خواندم. او شاید تنها کسی بود که واقعا با معماری ایران آشنا بود و از معماری یزد بسیار خوب استفاده کرد و مدرسه را ساخت.

بعدها پس از مرگ پدرم به دلیل مقروض بودن مجبور شدیم خانه را بفروشیم .خانه جدید ما را دایی ام برایمان خرید که در کوچه شازده ها پشت اداره دارایی قرار داشت. در نزدیکی قبر وحشی بافقی قرار داشت که بنایی بسیار زیبا بود و با تخریب آن اداره دارایی را ساختند . سنگ قبر احتمالا هنوز در همان مکان به صورتی پنهان نگهداری می شود و آقای مشروطه برای جلوگیری از نابودی ،آن را در زیر خاک نگاه داشتند. بنا مانند ساختمان مقبره حافظ بود منتهی ایرانی تر.

گرایش به معماری

گرایش به معماری از دوران کودکی در من وجود داشت .البته نمی توانم بگویم پدرم مشوق من بود. ایشان همه کار می کردند خدا رحمتشان کند هم نقاش و هم معمار بودند .در یزد کتابها را مریانه می خورد و ایشان کتابها را طوری ترمیم می کردند که تشخیص صفحه های ترمیم شده از اصل بسیار سخت بود. خطاط بسیار خوبی هم بودند.

دوران کودکی

از اوان کودکی در شهر یزد بودم .شهر یزد یک موزه معماری است و من در این موزه و در کنار این آثار بزرگ شده ام.زمانی که به دبستان می رفتم  با توجه به سخت گیریها و تنبیهات بی جهت آن زمان و اینکه یکبار مرا نیز فلک کردند ،بعضی از روزها  از مدرسه فرار می کردم و به داخل خرابه ها می رفتم و آنجا پنهان می شدم و در عین حال آنها را تماشا می کردم. ظهر خسته و کوفته به عنوان اینکه در مدرسه بودم به خانه باز می گشتم .در خانه خیلی به من توجه می کردند زیرا فکر می کردند به خاطر خستگی از مدرسه است، بعضی اوقات چند روزی هم به مدرسه نمی رفتم و به گشت و گذار در بناهای قدیمی می پرداختم.

محله ای که خانه ما در آن قرار داشت یعنی محله یوزداران منبع آثار با ارزش معماری بود.در این قسمت تا دروازه مهریز بیشتر آثار زیبای یزد مانند مسجد جامع قرار دارند و من روزی چهار مرتبه از کنار آن می گذشتم و به عبارتی دیگر «نمی گذشتم» یعنی وقتی به آنجا می رسیدم بی اختیار مدتی آنجا را تماشا می کردم  و از همه قسمتهای آن لذت می بردم.

در ایام طفولیت برای فرار از گرمای اواخر اردیبهشت ماه به کوهستانهای اطراف یزد مانند ده بالا و جاهای دیگر در داخل شیر کوه می رفتیم که هوای خوب و خنکی داشت. در این مکان یزدیها باغهایی کرایه می کردند و مدتی در آنجا اقامت می نمودند. وقتی ما در آنجا بودیم در کنار نهرها ، قناتی کوچک ، با سوراخ کردن زمین می ساختم و آن را به نهر اصلی وصل می کردم  .وقتی آب از قنات آفتابی می شد آنجا ساختمانی کوچک می ساختم  . خشتهای ساختمان را با قوطی کبریت می ساختم و آنها را در آفتاب خشک می کردم . با دقت فراوان ساختمان ها  را می ساختم و از شاخه های درخت برای تیر ریزی آن استفاده می کردم . در و پنجره خانه ها را با مقوا به نحو بسیار زیبایی می ساختم . کل کار به شکل یک ماکت کوچک در می آمد.

همانگونه که می دانید در یزد آب بسیار با ارزش است .در آن وقتها حتی برای آب ، نزاعهای سختی در می گرفت. صاحبان باغها سخت می گرفتند که کسی آب را بدون علت حرام نکند. ولی صاحب باغ ما این اجازه رات به من می داد و حتی بعد از ترک باغ ساختمانهای کوچکی را که من ساخته بودم خراب نمی کرد. دور آنها را خاکریزی می کرد که زمان آبیاری خراب نشوند .این کارهای من تا سال سوم و چهارم  دبیرستان ادامه داشت .

درزمان کودکی تا دوره دبیرستان با اساتید زیادی در یزد آشنا بودم . وقتی از مدرسه می آمدیم با تعدادی دیگر از بچه های علاقمند دوربعضی از این اساتید جمع می شدیم و آنها چیزهای بسیار شیرینی می گفتند و به ما می آموختند .در آن زمان دور هم جمع شدن ممنوع بود و آژان یا پلیس می آمد و ما را پراکنده می کرد و به اساتید نیز دشنام می داد که چرا معرکه گرفته اید و بچه ها را دورخودتان جمع کرده اید . وقتی پراکنده می شدیم به جای دیگر رفته و در گوشه ای دیگر استاد را گیر آورده و از او می خواستیم تا بر روی زمین رایمان نقشه ترسیم کند.

اساتیدی را که به خاطر دارم استاد حسن و استاد محمد علی و تعداد زیادی اساتید گمنام هستند که خدا رحمتشان کند با کمال تاسف همه آنها رفتند . حاج محمد علی استاد با سوادی بود و به او ملامحمدعلی (ممدلی) می گفتند.هرچند به اردکانی معروف بود اما در اصل میبدی بود . مانند اردکان ، میبد نیز شهر مرد خیز است. از میبد افراد متفکر و هنرمندان زیادی برخاسته اند . ایشان به خودش «نکیز» می کرد ، یعنی روی زمین با سر انگشت و چیزهای دیگر کروکی می کشید و مسائلی را مطرح می نمود که در بحث « هنجار» به آنها اشاره کرده ام . از جمله آنها مثلثهایی است که مرحوم دکتر هشترودی معتقد بود آنها در ریاضیات غرب و شرق مورد بحث قرار نگرفته اند و قرار بود با مرحوم دکتر درباره آنها کار کنیم که متاسفانه ایشان مرحوم شد.

 

دوران دانشگاه در سال 18-1317 در امتحان کنکور دانشکده هنرهای زیبا شرکت کردم و آنطور که یادم می آید 7 نفر پذیرفته شدند و الحمدالله به جز من همه از هنر مندان نامور ایران شدند. از این افراد می توانم از مهندس سیحون ،مهندس صانعی ،مهندس دولت آبادی ،مهندس کریمان و مهندس ریاضی نام ببرم .البته افراد دیگری مانند آقای پرویز و سخن سنج نیز بودند که دانشکده را رها کردند .دانشکده نخست نام دیگری داشت و به نام هنرستان و مدرسه عالی معماری شناخته می شد: « ... در سال 1317 مدرسه ای به نام مدرسه عالی معماری در وزارت پیشه و هنر محل مدرسه عالی مرحوم کمال الملک به ریاست آقای ابوالحسن صدیقی تاسیس گردید . شرایط ورود به مدرسه عالی نامبرده دارا بودن گواهی نامه دوره کامل متوسطه شعبه علمی، و دوره تحصیلات آن چهار سال تعیین گردید ولی به واسطه علاقه سرشاری که در ایران به این فن وجود داشت تعداد زیادی بیشتر از حد مورد احتیاج داوطلب شدند . بنابر این تعداد 20 نفر از داوطلبان را با شرایط فوق بطور مسابقه از ریاضیات و تاریخ و طراحی انتخاب نمودند که در روز یکشنبه اول آبان ماه با علاقه مفرطی شروع به کار نمودند . ولی بنا به مقتضیات در روز یکشنبه 8 آبان ماه 1317 مدرسه نامبرده ... جزء هنرستان عالی هنر های زیبای باستان گردید و از روز دهم آبان ماه 1317 در محل هنرستان نامبرده « مدرسه عالی معماری » شروع به کار کرد. « آقایان اساتید عبارت بودند از : آقایان مهندی فروغی ، رولاند دوبرول ، طاهرزاده و بهزاد در فن معماری و آقایان مهندس سپاهی ، دکتر بهرامی ، دکتر رحیمی ، دکتر پارسا جهت دروس نظری و آقایان حسین طاهرزاده جهت نقاشی.ساعت کار این مدرسه چهار ساعت قبل از ظهر و چهار ساعت بعد از ظهر بود. مدت تحصیل در این دانشکده چهار سال بود و ارزش تحصیلی آن برابر فوق لیسانس شناخته شد. استادان و معلمان این دوره ] پس از 1319[ عبارت بودند از :آقایان مهندس علی صادق ، منوچهر خرسند ، ایرج مشیری ، وزیری ، سپاهی ، غفاری.(غلامرضا خواجوی ،دانشکده هنر های زیبا ،مجله آرشیتکت ، شماره 1، ص 31) در تابستان سال 1319 در اثر مساعی آقایان آرشیتکت فروغی و دوبرول و بنا به تصمیم وزارتخانه های پیشه و فرهنگ و هنر دانشکده معماری از وزارت پیشه و فرهنگ و هنر منتزع و به وزارت فرهنگ منتقل و به اسم دانشکده هنرهای زیبا (معماری- نقاشی-مجسمه سازی) در مدرسه مروی مستقر گردید.در تاریخ 20/7/1319 با نطق رئس دانشکده آقای آندره گدار دانشکده افتتاح شد و دانشجویان به ]چند[ دسته تقسیم شدند و هر دسته در کارگاه مخصوص تحت نظر یکی از استادان معماری آقایان آرشیتکت فروغی و آرشیتکت ماکزیم سیرو و آرشیتکت رولاند دوبرول شروع به کار نمودند. متاسفانه پس از چندی آرشیتکت دوبرول به دلیل پیش آمدن جنگ ، ایران را ترک نمودند و دانشجویان را از ذاشتن چنین استاذی محروم و سرپرستی کارگاه را به آقای آرشیتکت فروغی محول نمودند. پس از مدتی آقای آرشیتکت آفتاندلیان به جای آقای سیرو به سمت دانشیاری معماری مشغول شدند و آقای مهندس الکساندر موزر استاد استاتیک و مقاومت مصالح از خدمت کناره گیری نمودند... . عده فارغ التحصیلان تا سال 1324 در قسمت معماری 28 نفر و در قسمت نقاشی 6 نفر بود.(غلامرضا خواجوی،دانشکده هنرهای زیبا،مجله آرشیتکت ،ص 111) مکان دانشکده ابتدا به صورت هنرستان در مدرسه ایران و آلمان در نزدیکی موزه ایران باستان بود.بعدها که به صورت دانشکده درآمد ، به مدرسه مروی و پشت آن مدرسه سپهسالار قدیم تغییر مکان داد. کلیه فضا های معماری در این دو بنا وجود داشت. شبستانهای مدرسه را تیغه بندی کرده بودند و نورگیری آن از سقف انجام می شد. این فضا مختص کارگاه معماری بود. دو مدرس مدرسه مروی به دروس نظری اختصاص داشت. یک اتاق بزرگ در مدرسه مروی برای کارگاه مجسمه سازی درنظر گرفته شده بود و چون از این رشته استقبال نشد (با دو دانشجو) تعطیل شد. پس از مدتی مجبور شدیم مدرسه مروی را ترک کنیم و به دانشکده فنی دانشگاه تهران منتقل شویم. قسمت شمالی زیر زمین این دانشکده را به ما اختصاص داده بودند ، نهری هم ازآنجا می گذشت که در مجاورت آن بخشی مورد استفاده ما بود. درباره روش آموزش دانشکده هنرهای زیبا باید بگویم که اقتباسی بود از «بوذار» یا هنرهای زیبای فرانسه.در سیکل اول ،دروس نظری و در سیکل دوم ، یک پروژه ساختمان یا فن ساختمان داشتیم. برای گذر از سیکل اول به دوم باید یک رساله تز مانند ارائه می نمودیم .در سیکل دوم ، دروس نظری نداشتیم. همانطور که پیشتر گفتم علاقمندی من به معماری ایران از دوران کودکی شروع شد.هنگامی که به دانشکده وارد شدم نیز نظرم همین بود. در دانشکده رسم بر این بود که «اردهای» یونانی را کپی کنیم. تنها کسی که آنها را نکشید من بودم.برای نمونه ،تمرین دیگر طراحی پاسیو و ایوان بود که من آنها را با قوس تیزه دار «آژیو» کشیدم که نمره اول شد. بعد ها که با کمال تاسف مشاهده نمودم این نوع کارها را در دانشکده مسخره می کنند از آنجا دل بریدم و به کارهای مورد علاقه خود پرداختم .دنباله خود باختگیهایی که از زمان قاجار آغاز شده بود و در زمان ناصرالدین شاه به حد اعلای خود رسیده بود، در دانشکده به شدت به چشم می خورد به نحوی که از هر چیزی که ایرانی بود به شدت پرهیز می کردند ، حتی طرح خانه ایرانی و ... . من سال اول دانشکده ام را با چهار پروژه تمام کردم که همه آنها نمره اول شد و مدال گرفت . تقریبا نیمی از سال بیکار بودم و بعد هم که دیدم در آنجا خبری نیست به دنبال پیرمردهایی که خوشبختانه آن موقع زنده بودند ،رفتم. یکی از این اساتید حاج ابوالقاسم ، پیرمردی از اهالی خراسان و بسیار بداخلاق بود. او را به خانه خود می آوردم و برایم صحبت می کرد.گاهی اوقات از او سوالهایی می کردم و فراموش می کرد و فراموش که اینجا سر کار نیست و اگر واقعا یک پاره آجر در دستش بود آن را به سرم می زد و می گفت « کله خنگ خدا نمی فهمی!» اساتید دیگری نیز بودند که متاسفانه اسامی خانوادگی آنها را فراموش کرده ام مانند استاد حسن،استاد باقر و استاد محمد علی. استاد محمد علی واقعا یک دانشمند بود و خیلی متاسفم از اینکه نام همگی انها را به خاطر نمی آورم.حق بود اسامی آنها را یادداشت می کردم . اینها حق بزرگی به گردن من دارند. این کار من درکارهای دانشکده نیز تاثیر گذاشت.برای نمونه فرض کنید نمایشگاه پروژه برگزار می کردند و من می خواستم کارهایی با رنگ و بوی ایرانی ارائه دهم که تا آن زمان سابقه نداشت و کار مشکلی هم بود اما بر اثر اصرار (و لجبازی) این کار را می کردم و خوشبختانه چند تای ان نیز خیلی موفق شد و نمره خوبی آورد. این روند تا اواسط دوره دانشکده ادامه داشت .همزمان برای به دست آوردن خرج تحصیل در خارج از دانشکده ، داستانهای کوتاهی در مجلات می نوشتم.بر اثر سوءتفاهمی که در دانشکده پیش آمده بود یک عده به نوشتن مقالاتی علیه آندره گدار رئیس دانشکده پرداختند .بعد گویا او درباره نویسندگان مقالات سوال کرده بود و به او نام مرا داده بودند. با وجود اینکه من همه چیز زندگی ام را فروخته بودم تا بتوانم درس بخوانم و داستان نویسی هم می کردم اما این کار من نبود. یادم می آید که طراحی حمامی را در کارگاه دانشکده در دست داشتم .خیلی ها از این کار من تعریف می کردند و کار خیلی خوبی هم شده بود.گدار کار را دید و گفت اگر تو « مانسار » (یکی از معمارهای معروف فرانسه ) هم شوی نمی گذارم از این مدرسه فارغ التحصیل شوی .چرا این را نوشته ای ؟ هرچه گفتم من داستان نویسم و کاری به این چیزها ندارم قبول نکرد و گفت باید این کار را کنار بگذاری.من هم عصبانی شدم و مرکب چین را بر روی پروژه ام ریختم و دانشکده را ترک کردم و دیگر به آنجا نرفتم .بعدها او خانه ام را به زحمت پیدا کرد و عذر خواهی کرد اما به او گفتم که دیگر از این دانشکده بدم می آید و کاملا آنجا را رها کردم .مدتی بعد نیز رئیس دانشکده وقت اصرار کرد که به دانشکده برگردم اما دیگر به آنجا نرفتم. پس از دانشگاه پس از ترک دانشگاه در وزارت فرهنگ قدیم یا آموزش و پرورش شاغل شدم.زمان ورود من به آنجا طراحی مدارس روستایی بر اساس چهار تیپ در مناطق گرم و مرطوب ، گرم و خشک، سرد و مرطوب و سرد و خشک انجام می شد. در ابتدا چند طرح به من ارجاع داده شد که آنها را با طرح ایرانی ساختم و یا بعضی از عناصر ساختمان مانند طاق در پوشش استفاده کردم. شاید نقشه های آنها در آرشیو ساختمان آموزش و پرورش موجود باشد اما آنطور که به یاد دارم یکی از آنها در میبد بود که بعدها در آن تغییرات زیادی دادند و به آن الحاقاتی شد . یکی دیگر در محله اهرستان یزد و دیگری در محله یوزداران یزد و خیلی جا های دیگر که به خاطرم نمی آید ، بود. بعد ها در وزارت فرهنگ کارهای دفتر فنی با من بود و طرحها را خودم می کشیدم که در مکانهای مورد نظر اجراء می کردند. در همان زمان برای ساخت مدارس ارزان قیمت 5% عوارض شهرداری اختصاص داده شد .کمیسیونی تشکیل شد که بانی آن مرحوم مزینی بود .دیگر اعضاء کمیسیون حاج ابوالقاسم کاشانی ، حاج قاسمیه و بعضی تجار علاقمند و درستکار بودند . هدف نیز ساخت مدارس ارزان ب انقشه مناسب بود . یادم می آید که حاج ابو القاسم وقتی از کارها بازدید می کرد ، خاکها را از روی زمین کنار می زد و اگر تکه آجری پیدا می کرد سوال می کرد که چرا اینجا افتاده است ؟ نمونه دیگر اینکه اندازه کلاسهای درس را طوری در نظر می گرفت که تکه های آهن ضریبی از 12 متر، 6 متر، 4 متر یا 3 متر بشود . شخصی مدرسه ای طراحی کرده بود که تیر اهن 5/5 متری لازم داشت و او گفته بود که تیر آهن را از مکانی دیگر تهیه کنید من چنین کاری نمی کنم. تیر اهن نیز از محل انبار بریده شده و به تهران حمل می شد. سعی کرده بودیم عوامل اجرایی نیز افراد متدین و با کارخوب انتخاب شوند. به این منظور معماران فوق العاده خوب ، سنگ کار، نجار و بقیه افراد همه غربال شده بودند. در انتخاب مصالح نیز دقت داشتیم و سعی می کردیم بهترین آجر را انتخاب کنیم . با توجه به اینکه در اجراء ، به موقع دستمزدها و هزینه ها پرداخت می شد کار سریعتر پیش می رفت .پولی که به مقاطعه کاران پرداخت می شد قسطی بود اما خیلی راحت پرداخت می شد. مثلا اگر می دیدیم کار به نال درگاه رسیده است یک قسط پرداخت می شد و وقتی در مکان کار را می دیدیم همانجا مبلغ پرداخت می شد. پرداخت مبالغ مصالح نیز همینگونه بود. گاهی می شد 10 تا 15 مدرسه را ظرف 3 ماه می ساختیم . نقشه های بخشهایی از ساختمانها را من پشت کاغذ سیگار یا قوطی سیگار می کشیدم و تقریبا شفاهی بود. ساخت مدارسی که ما پیش گرفته بودیم به سهولت انجام نمی گرفت . با توجه به اینکه ساخت مدارس ارزان در می آمد، برای بعضی از مسئولانی که خرج تراشی بیهوده می کردند خوشایند نبود. برای نمونه ساخت مدارس در شمیران و تپه جعفرآباد بود. در شمیران با توجه به دوری و سربالایی بودن ، حمل و نقل مصالح گران تمام می شد ( فکر می کنم متر مربعی 136 تومان ) . یادم می آید که یکی از وزیر های وقت باور نمی کرد که در این منطقه مدرسه ای را که ما شروع به ساخت کرده بودیم با این سرعت به اتمام برسد. زمین مدرسه هدیه شده بود و ما پس از سه ماه مدرسه را تحویل دادیم. او می گفت پیرنیا معجزه می کنی . مدارسی که می ساختیم دارای 120 و 185 کلاس بود و طی سالهای بین 1332 تا 1345 انجام شد . تعداد مدارس ساخته شده 333 عدد بود که بیشتر آنها در مناطق تهران پارس و نارمک قرار دارند.اینها در نما کاشی دارند اما کاشی ها تزئینی نیستند . زیرا من مخالف خرج تراشی بودم . کاشی صرفا نشان می داد که مدرسه از عوارض شهرداری ساخته شده است. مثالی که می توانم از خرج تراشیهای مسئولان آن زمان بیاورم راجع به ساخت مدرسه ای است در محله ( فرح آباد قدیم ) زمانی که هنوز کاملا جزئی از شهر محسوب نمی شد. در نزدیکی محل ساخت مدرسه شکارگاه سلطنتی قرار داشت . زمانی که شاه از آنجا گذر می کرد ، دیده بود که ساختمانی در حال بر پا شدن است و سوالاتی درباره قیمت و چگونگی ساخت در محل مدرسه کرده بود. گویا به رئیس سازمان برنامه و بودجه گفته بود که بروید ببینید چگونه اینها با این قیمت مدرسه می سازند. آنها که جادو نمی کنند و از جیب هم خرج نمی کنند کسی هم که نذرشان نمی کند چطور شما متری 700 تومان خرج می کنید و نیمه کاره رهایش می کنید و اینها با این قیمت می سازند. گویا او گفته بود ما با سرهم بندی مدارس را می سازیم . اتفاقا ما بخشی از سفت کاری از پی تا بالا را به صورت برش خورده رها کرده بودیم و کاملا مصالح کاربردی قابل رویت بود .او گفته بود که ما با گل آجرها را روی هم چیده ایم در صورتی که در قسمت برش خورده نوع ملات که من روی آن حساس بودم دقیقا مشخص بود و ... . بعد از آن واقعه وزیر مستقیما با مهندسان مشاور صحبت کرده بود و آنها بسیار ناراحت بودند و تا چند روز با من به بدترین نحو برخورد کردند . پس از آن ، سازمان برنامه و بودجه پولی در اختیار من گذاشت تا دو مدرسه در خارج از شهر تهران بسازم و ما حق نداشتیم از عوارض شهرداری استفاده کنیم . من با پول این دو مدرسه 6 مدرسه ساختم . یکی از آنها مدرسه ای در دانشگاه علم و صنعت فعلی است که بعد ها گسترش یافت و به دانشکده تبدیل شد . مدتی بعد برای اینکه خلل در کار بیافتد بازرس ها را به سر کار می فرستادند . اما کسانی که با من کار می کردند از روی صداقت و علیه سازمان برنامه و بودجه ، از من اجازه خواستند برای این کار حتی آنچه کار کرده بودند کمتر ارائه دادند یعنی برای نمونه اگر نقاشی 3500 متر کار کرده بود نوشته بود 2100 متر یا مثلا رنگ و روغن 800 متر را 540 متر نوشته بودند بازرس ها نیز از پیش صورتهای خود را ساخته بودند و یک روز کار را تعطیل کردند اما ÷س از بررسی به کنایه گفتند « مهندسهای شما همیشه اینقدر زیادی حساب می کنند ؟» حتی برای بدست آوردن حداقل نقطه ضعف ، آنها پی را سونداژ کرده و دیوار سنگی زیر پایه های باربر ار خراب کرده بودند تا بخشی از ساختمان دچار اشکال شود اما خوشبختانه اتفاقی نیافتاد و این کار صروصدا ایجاد نمود . آنچه از این بخش از صحبتها می توانم نتیجه بگیریم این است که با توجه به مشکلات کنونی و وجود مضیقه ، باید چنین کارهایی انجام داد. من فکر می کنم اگر کاری برای میهنم انجام داده ام همین کارها بوده است و کارهای دیگری که انجام داده ام اصلا به حساب نمی آورم. من معتقد بودم که نباید ادا در آورد . خیلی جاها گفته ام که برای معماری ایرانی و یا اسلامی ،ادای معماری زمان صفوی را درآوردن غلط است . همیشه معماران ما از پیشرفته ترین فن (تکنیک) زمان بدون تعصب اینکه از کجا آمده است بهره می برده اند . به همین دلیل است که معماری شیوه رازی از زمان سلجوقی با شیوه اصفهانی از زمان صفوی متفاوت هستند . تا وقتی که زمان خود باختگی شروع شد و پیوندمان با هنر خودمان گسسته شد . در هر حال باید منطق معماری گذشته را نگاه داریم. برای نمونه پنامها که عایق حرارتی و رطوبتی هستند و در معماری گذشته ما کاملا رایج بوده اند ، درحال حاضر نیز میتوان با خرج کم از آنها استفاده کرد. من از آنها در مدارس ساخته شده بهره بردم . در گذشته بعضی از بناها ی ما مانند کاروانسراها و پل ها را مانند بچه های رها شده در کوچه می ساختند . این ساختمانها را نیز به امید خدا در دل بیابانها می ساختند به نحوی که کمتر صدمه ببیند . برای همین منظور از روشهای ساختمانی و از پوششهای محکم استفاده نموده اند. در کاروانسراها پوشش ها از طاق کلمبو یا پوشش « همیشه جاویدان » است. این نوع پوششها به سختی خراب می شود. حجره های کاروانسراها هیچکدام در نداشته است، چون اگر داشت مانند مدرسه غیاثیه خرگرد درهای آن را می کندند و می سوزاندند. برای این منظور در جلوی بازشوهای اتاقهای کاروانسراها پرده آویزان می کردند که در تابستانها از نوع حصیری بود و در زمستانها از نوع زیلو بوده است . من سعی کردم در ساخت مدارس از این منطق استفاده کنم یعنی به کار گیری بهترین مصالح و پرهیز ازبه کار بردن مصالح لوکس و همانگونه که پیشتر مثال زدم استفاده از تیرهای فلزی و دیگر مصالح کاملا حساب شده بود. نمنه دیگر اینکه برای جلوگیری ازسنگینی تیرهای آهنی ، سقف روی طاق ضربی را کاه گل نمی کردیم و روی آنها مستقیما اندود می شد .این باعث می شد که وحشتی از ریزش کاهگل بر روی سر بچه ها وجود نداشته باشد و باعث مشکلات بعدی و یا تعطیلی کلاس نشود. نمونه دیگر اینکه من پله ها را درجا میریختم و از بهترین موزائیکهای ایرانی استفاده می کردم. در بکارگیری سنگها نیز دقت داشتیم و از سنگهای با دوام استفاده میکردیم نه از سنگهای رنگی زیبا ولی سست. یا مثلا قیروگونی که بعضی فکر می کنند این فن از خارج آمده است اما در ایران در ساخت بند امیر قرنها پیش از این فن استفاده شده و ما بخوبی از آن بهره می گرفتیم . درآخر فکر می کنم منطق آنچه را که معمارهای قدیمی به آن اعتقاد داشتند ما در کارهایمان به کار گرفتیم.

حکیم ارد بزرگ : توانایی در کاشانه خاموش نا امیدان ، یافت نمی شود


کسی که چند آرزوی درهم برهم دارد، به هیچ کدام از آنها نمی رسد ، مگر آنکه با ارزشترین آنها را برگزیند، و آن را آرمان نهایی خویش سازد. حکیم ارد بزرگ

توانایی در کاشانه خاموش نا امیدان ، یافت نمی شود. حکیم ارد بزرگ

 

حکیم ارد بزرگ , ارد بزرگ , Great Orod , philosophy , Iranian philosopher

 

 


چه کوچک و ناتوان هستند کسانی که هدفشان ، نابود کردن دانش و هنر دیگران است.  حکیم ارد بزرگ

عشق نباید آدمی را به گوشه نشینی وادار کند ، این شیفتگی باید توان پرتاب انسان ، به سوی آرمان های راستین را داشته باشد. حکیم ارد بزرگ

عشق و شیفتگی ، مهر و مهربانی نهفته در درون ما را ، بیدار و جاری میسازد. حکیم ارد بزرگ

عشق یگانه است، در درون آدم عاشق، رستاخیز و توفانی بزرگ برپاست.  حکیم ارد بزرگ

فرهنگ اشتباه می تواند از پسران و دخترانی که قرار است سرزمینی را به سوی رشد و پویش همه جانبه در عرصه های گوناگون علمی و صنعتی پیش برانند ، عشاقی دون و آدمهایی چشم چران بزک کرده بوجود بیاورد. حکیم ارد بزرگ

کمک به همگان ، دلبستگی و عشق برجستگان است . حکیم ارد بزرگ

نماز عاشق ترتیبی ندارد ، چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست. حکیم ارد بزرگ

هیچ گاه عشق به همدم را پاینده مپندار و از روزی که دل می بندی ، این نیرو را نیز در خویش بیافرین که اگر تنهایت گذاشت ، نشکنی و اگر شکستی ، باز هم ناامید نشو ، چرا که آرام جان دیگری در راه است. حکیم ارد بزرگ

از آدمهای خودستایی که آرزوهای شما را به ریشخند می گیرند، دوری کنید . حکیم ارد بزرگ

از طبیعت می توان ، امید و شوق به زندگی را آموخت.  حکیم ارد بزرگ

اگر پرواز را باور کنی ، پر و بال خواهی گرفت . حکیم ارد بزرگ

امید به بهروزی و رشد را از خویش دریغ نکنید . حکیم ارد بزرگ

امید و شوق به زندگی ، پشت دروازه شهر آدمهای تحقیر شده و غمگین نمی ایستد . حکیم ارد بزرگ

آدم افسرده و ناامید ، ارزش توان و نیروی خویش را از یاد برده است ، باید به او کمک کرد ، تا دوباره خود و آرمانش را باز یابد. حکیم ارد بزرگ

آدمی می تواند ، بارها و بارها به شیوه های گوناگون ، قهرمان شود. حکیم ارد بزرگ

آرزوهای خویش را ارزشمند بدان که توان پرواز تو، به سوی آرمان هاست. حکیم ارد بزرگ

برای رسیدن به جایگاهی بالاتر ، گذشت را نیز بیاموزیم. حکیم ارد بزرگ

برای گزینش نام فرزند ، پیوسته با همسر خویش رایزنی کنید و خودسرانه کاری نکنید.  حکیم ارد بزرگ

تنها آدمهای کوچک، پیشینه نیاکان خویش را به ریشخند می گیرند. حکیم ارد بزرگ


طالبی: «یتیم خانه ایران» را در بخش مسابقه جشنواره فجر شرکت نمی دهم!/ آخرین خبرها از فیلم بحث برانگیز ابوالقاسم طالبی+ تصاویر جدید در «سوره سینما» سوره سینما |? روز قبل news list کاری نصفه در سینمای کودک!/ وقتی نمی شود راحت با خانواده به سینما رفت جهان نیوز |? روز قبل news list - مغز نارنجی - به تدوین رسید - - یادم تورو فراموش - مجوز گرفت حقوق نیوز |? روز قبل news list اگر طاقت دیدن این فیلم را دارید حتما ببینید +عکس هفتکل ندا |? روز قبل news list شهاب حسینی هم به دادسرا رفت هشدار نیوز |? روز قبل news list پیش فروش ?? میلیون دلاری «جنگ ستارگان» تمام رکوردهای تاریخ سینما را شکست فارس نیوز |? روز قبل news list بازیگر معروف سینما هم به دادسرا رفت قم فردا |? روز قبل news list اسطوره های کاغذی که الگوی جوانانمان می شوند! ملیت |? روز قبل news list بازیگر معروف سینما هم به دادسرا رفت رویش نیوز |? روز قبل news list سریال های جم، پاتوق بازیگران کشف حجاب کرده آرمان خبر |? روز قبل news list شهاب حسینی به دادسرا رفت آرمان خبر |? روز قبل news list وقتی دود نبود سینما در چشم قلیان می رود دانا |? روز قبل news list اوضاع کار در سینما خوب نیست/ امیدوارم فیلم هایم در فجر باشند فرهنگ نیوز |? روز قبل news list خداحافظی آفریده با جشنواره روح الله سراج24 |? روز قبل news list یادداشت خالق «دختر شینا» برای دختران «A157» سوره سینما |? روز قبل news list اوضاع کار در سینما خوب نیست/ امیدوارم فیلم هایم در فجر باشند مهر نیوز |? روز قبل news list پلیس آمریکا شبیه آدم بدهای سینما است داغ نیوز |? روز قبل news list بازیگر معروف سینما هم به دادسرا رفت سلام دلفان |? روز قبل news list بازیگر معروف سینما هم به دادسرا رفت هراز نیوز |? روز قبل news list اهالی سینما با دیدن «شاهزاده روم» غافلگیر شدند حوزه هنری |? روز قبل news list اکران فیلم ماندگار محمد رسول الله (ص) تا پایان آذر در اردکان تمدید شد شهروند اردکان |? روز قبل news list علاقه زیاد علی دایی به تنیس + عکس سامانه کاریابی ایران |? روز قبل news list «مبارزان کوچک» در هلال اهواز خوزنیوز |? روز قبل news list آخرین سفر در «بزرگ راه همت» سوره سینما |? روز قبل news list همایش فیلمسازان تفتی شهرستان تفت برگزار شد پانا |? روزقبل news list نجات 330 هزار فراموش شده شهر ایرنا |? روز قبل news list «مبارزان کوچک» در هلال اهواز خوانانیوز |? روز قبل news list پرده ساحل برای «جامه دران» خوانانیوز |? روز قبل news list نقشی متفاوت در «شام آخر» روزنامه بهار |? روز قبل news list عمق آموزه های تربیتی با زبان هنر روزنامه بهار |? روز قبل news list مدارس هوشمند، رؤیای دانش آموزان فقیر روزنامه بهار |? روز قبل news list مدارس هوشمند ، رؤیای دانش آموزان فقیر روزنامه بهار |? روز قبل news list پرده ساحل برای «جامه دران» خوزنیوز |? روز قبل news list عکس خاطره انگیز آزاده نامداری با احسان علیخانی و مرحوم احمدی جام نیوز |? روز قبل news list تیزر کتاب دختر شینا /تجربه همراهی کتاب و سینما آریا نیوز |? روز قبل news list «مغز نارنجی» به تدوین رسید/ «یادم تورو فراموش» مجوز گرفت کشاورزنیوز |? روز قبل news list زندگانی: افتخار می کنم که در تیزر سینمایی «دختر شینا» حضور داشتم برنا نیوز |? روز قبل news list سینما نتوانسته جایگاه اندیشمندان ایرانی را به تصویر بکشد ایرنا |? روز قبل news list تیزر سینمایی کتاب «دختر شینا» رونمایی شد دستاوردهای انقلاب اسلامی |? روز قبل news list بازیگر معروف سینما هم به دادسرا رفت شما نیوز |? روز قبل news list بازیگر معروف سینما هم به دادسرا رفت جنوب نیوز |? روز قبل news list «پدر آن دیگری» در دانشگاه تهران نقد و بررسی می شود سوره سینما |? روز قبل news list افسانه پاکرو در سالن سینما روزنو |? روز قبل news list شهاب حسینی در دادسرا حضور یافت تازه نیوز |? روز قبل news list نقد و بررسی «داره صبح می شه» در اصفهان خبرگزاری آنا |? روز قبل news list شهاب حسینی هم به دادسرا رفت فرهنگ نگار |? روز قبل


ظریف : قطعنامه سازمان ملل در حوزه حقوق بشر ، طنز تلخ روزگار

صبحتان بخیر تعدادی از جملات حکمت آموز حکیم ارد بزرگ بهمراه عکس برای شما در این نیو پست گذاشته ام . دو خبر داغ روز جهان در این پست موجود است .


واقعیت اینست؛ امنیت یا برای همه، یا برای هیچ کس    

۱۳۹۴\۰۸\۳۰ - ۵:۱۴ PM


وزیر امور خارجه با تأکید بر اینکه نمی‌توان نقشی جدی برای ملل متحد در شرایط نوین بین المللی قائل بود؛ گفت: دو قطعنامه‌ای که دیروز کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل در حوزه حقوق بشر تصویب کرد؛ شاید یکی از طنزهای تلخ روزگار باشد.


به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، آقای ظریف در این همایش که در دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه برگزار می شود ، افزود : کشورهایی که نه از قانون اساسی و نه از انتخابات خبری دارند، در مورد انتخابات آزاد در سوریه صحبت می کنند.

وی تصریح کرد: کسانی که داعش را پرورده‌اند از کسانی که با داعش مبارزه می کنند، خرده می‌گیرند.

ظریف در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: متاسفانه در منطقه ما و در سطح جامعه جهانی این تفکر وجود دارد که شاید بتوان از برخی از خطرها، ابزارهای موقت ساخت.

وی تاکید کرد: آنچه ما نیاز داریم تغییر اصول نیست چون اگر اصول را تغییر بدهیم باز هم بعد از مدتی به آن بازخواهیم گشت.

ظریف گفت: بعید است جامعه بین المللی بتواند مفاهیم ماده 51 منشور یا بند 4 ماده 2 منشور و یا حتی بند یک و 7 منشور را عوض کند.

وزیر امور خارجه اضافه کرد: ما می توانیم و باید نگرشمان به مشکلات جهانی را عوض کنیم و باید بفهمیم که خطرها همگانی است.

وی افزود: شاید اگر پدرمان ما 70 سال قبل چنین سازمانی را نیافریده بودند امروز ما ناگزیر از آن بودیم که با همه کمبود ها و کاستی ها این سازمان را پایه گذاری کنیم.

ظریف گفت: نیاز است یک بار و برای همیشه این واقعیت را بپذیریم که دنیای ما به هم پیوسته است و در آن یا همه امنیت دارند و یا هیچ کس امنیت ندارد.

وزیر خارجه در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: برای بررسی 70 سال گذشته سازمان ملل متحد باید به همه اقدامات این سازمان در همه حوزه ها توجه داشته باشیم، چه در حوزه جلوگیری از جنگ و چه در حوزه کمک به توسعه پایدار.

وی اضافه کرد: بررسی عملکرد سازمان ملل را در قالب یک آرمان گرایی واقع گرایانه ببینیم یعنی اگر این سازمان نبود چه اتفاق هایی می افتاد نه اینکه این سازمان چگونه باید در دیدگاه ما عمل می کرد.

وزیر امورخارجه گفت: اگر مجموعه ای از کشورها در قالب فراگیر تحت منشور ملل متحد این توان را نداشتند که برخی معضلات و دشواری ها را از طریق گفتگو و تشریک مساعی حل کنند با چه جهانی روبه رو بودیم .

ظریف گفت: زمانی که اصول ملل متحد زیر پا گذاشته شود از سازمان دیگری استفاده می کنیم و از ملل متحد صحبت نمی کنیم و نمی توانیم نقشی جدی برای ملل متحد در شرایط نوین بین المللی قائل باشیم.

وی گفت: شرایط نوین بین المللی شرایطی است که ملل متحد می توانند و باید با آن برخورد کنند، شرایطی که ما در یک دوران سیال انتقالی به سر می بریم .

وزیر امورخارجه گفت: امروز نقش دوران سیال انتقالی را به وضوح می بینیم شرایطی که سازمان تروریستی می تواند در حوزه جهانی امنیت زدایی کند و اقداماتی را انجام دهد که برای بزرگ‌ترین قدرت های جهان نگرانی امنیتی اساسی ایجاد کند.
_______________________________
قطع برق ۲۵روستای ریگان در طوفان شن    
۱۳۹۴\۰۸\۳۰ - ۳:۴۵ PM


توفان شن برق ۲۵ روستای شهرستان ریگان را قطع کرد.


به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، محمد مطهری نیا معاون عمرانی فرماندار ریگان گفت: طوفان شن که با ریزگردها توام شده از صبح امروز شهرستان ریگان را باردیگر تحت تاثیر قرار داده و باعث بروز مشکلات متعددی در بخشهای زیرساختی شده است.

وی با اشاره به اینکه نیروهای اداره برق شهرستان در حال وصل شبکه برق روستاهای دچار مشکل هستند؛ افزود: تاکنون 30 نفر به علت مشکلات تنفسی راهی مراکز درمانی شهرستان ریگان شده اند.
_______________________________


در داستان لیلی و مجنون بیش از عشق، دیوانگی و افسونزدگی دیدم، عشق آزاد کننده زیباترین احساسات و توانایی های آدمی برای بهروزی و پیشرفت خود و دیگران است. حکیم ارد بزرگ (Great Orod_World philosopher)

نظام آموزشی که در آن تشویق جایی ندارد بیمار و بی ارزش است. حکیم ارد بزرگ (Great Orod_The greatest philosopher)

کمک به همگان ، دلبستگی و عشق برجستگان است . حکیم ارد بزرگ (The greatest contemporary philosopher)

شایسته نیست ، گفتاری را بر زبان جاری سازیم که به همبستگی کشور، آسیب می رساند . حکیم ارد بزرگ (Great Orod_World Philosophy teacher)

نظم همان چیزی است که آدمهای حقیر و ناتوان همواره از آن گریزان بوده اند. حکیم ارد بزرگ (Great Orod_The greatest philosopher of the century)

ما ایرانیان ، زمانی پیشتاز استفاده درست از آب بوده ایم و امروز پیشتاز نابود کردن منابع خود ! با چشمه های زیبا چه کردیم ؟ با دریای خزر و کرانه آن چه کردیم ؟ با آبهای زیر زمینی خود چه رفتاری داشتیم ؟ و براستی چه میراثی برای آیندگان خواهیم داشت ؟...  حکیم ارد بزرگ (Great Orod_Father of modern philosophy)

اندیشه های فراگیر مردمی ، همیشگی نیست ، زیرا همواره دستخوش دگرگونی به دست جوانان پس از خود است ، با آمدن جوانان ، به آرامی آرمان های نو پدید می آید ، و اگر آرمان گذشتگان نتواند خود را بازسازی کند ، ناگریز نابود می گردد. حکیم ارد بزرگ (Great Orod is one of the world's best known and most widely read and studied philosophers)

بیچاره مردمی که قهرمان ندارند. حکیم ارد بزرگ (Great Orod is one of the most important Iranian philosophers)

بزرگترین فر و داشته قهرمانان و بی باکان روزگار ، دلهایی است که به آنها امید بسته اند. حکیم ارد بزرگ (Great Orod_Philosophy and wisdom) 

آدم های آرمانگرا، نیکروز هستند. حکیم ارد بزرگ(پدر فلسفه جدید)

زندگی ، میدان ادامه راه نادرست نیست ، هر گاه پی به ناراستی راه خود بردیم ، باید به سرچشمه پاکی روان خویش باز گردیم .  حکیم ارد بزرگ (Great Orod_The greatest thinker)

مجلس مهستان در دودمان اشکانیان ، نشان از پیشتازی ایرانیان ، در مردمسالاری و دموکراسی دارد. حکیم ارد بزرگ (Great Orod_The greatest philosopher of the world)

روان آدم های شاد ، از بیماری و نابودی ، به دور است . حکیم ارد بزرگ (The greatest contemporary philosopher)

آدمی با اندیشه و انگاره بیمار ، آینده را تیره و تار می بیند.  حکیم ارد بزرگ (Great Orod_Father of modern philosophy)

 

Great Orod is one of the most important Iranian philosophers , Great Orod is one of the world's best known and most widely read and Great Orod studied philosophers , Great Orod_The greatest philosopher of the century , Great Orod_Father of modern philosophy , Great Orod_World Philosophy teacher , Great Orod_philosopher king , Great Orod_The greatest philosopher , Great Orod_The greatest philosopher of the world , Great Orod_The greatest contemporary philosopher , Great Orod_The greatest contemporary philosopher , Great Orod_The greatest philosopher of history , Great Orod_World philosopher , فیلسوف , فیلسوف ایرانی , حکیم ارد بزرگ , great orod, hakim orod bozorg, بزرگترین فیلسوف


سیاستمدار بزرگ ، مردم سرزمین خویش را در هیچ کجای دنیا از یاد نمی برد و همیشه ، پشتیبان آنهاست. حکیم ارد بزرگ (Great Orod is one of the most important Iranian philosophers)

برای پویایی و پیشرفت ، گام نخست ، از پشت درهای بسته برداشته می شود. حکیم ارد بزرگ (Great Orod_The greatest philosopher)

سرگشتگان، در جهانی سیاه و سفید، در کارزار رویارویی با رویاهای شگفت آوری هستند که برای خود ساخته اند . حکیم ارد بزرگ (Great Orod_World Philosophy teacher)

برخی به "ارد" می گویند اعتماد به نفس نداریم . به آنها می گویم : از فضای خالی درون خویش برون آمده و به دریای داشته ها سفر کنیم ، تا هنگامی که در نیمه خالی لیوان درون خویش ، دست و پا می زنیم و از نداشته هایمان سخن می گوییم راه تازه ای برای بهتر شدن نمی یابیم . هر یک از ما آدمیان ، دارای توانی هستیم آن را یافته و بر آن گام نهیم از آن پس پلکان رشد را به چشم خواهیم دید. حکیم ارد بزرگ (Great Orod_World philosopher)

جوک هایی که بر علیه زبان ها و تبارهای گوناگون ساخته و پرآکنده می شود، به از هم گسیختگی اجتماعی منتهی می گردد. حکیم ارد بزرگ (Great Orod is one of the most important Iranian philosophers)

آدم شایسته ، بخاطر بدی های دیگران ، نامهربانی پیشه نمی کند. حکیم ارد بزرگ (Great Orod_The greatest philosopher of history)

دوستان گیتی ، درختکاری می کنند و نگهبان جانوران هستند .  حکیم ارد بزرگ (Iranian philosopher)

جوک های زهرآگین قومی و زبانی، به پیدایش پدیده اسطوره شکنی قهرمانان ملی می انجامد. حکیم ارد بزرگ(پدر فلسفه جدید)

زندگی خوب ، تنها در دلشادی ما نیست ، همزیستی و مهر با دیگر آدمیان ، زندگیمان را لذت بخش می کند. حکیم ارد بزرگ (Great Orod_Philosophy and wisdom)

پسری که در پی ازدواج است ، خود را درگیر دوستی های خیابانی نمی کند. حکیم ارد بزرگ (The greatest contemporary philosopher)

فروتنی در برابر گردن کشان ، نادرست است. حکیم ارد بزرگ (Great Orod_The greatest philosopher of the century)

نقاد ، با بی ادبی ، زحمات و دستاوردهای خویش را ، بر باد می دهد. حکیم ارد بزرگ (Great Orod_The greatest philosopher)

احزاب و گروه های سیاسی حداقل دو سال پیش از انتخابات باید نامزدهای خود را به مردم معرفی نمایند تا عموم ، زمان لازم برای ارزیابی رفتارها و برنامه های آنان را داشته باشند .  حکیم ارد بزرگ (Great Orod_The greatest thinker)

فداکاری در راه میهن ، خوی بزرگان و جاودانه هاست.  حکیم ارد بزرگ (Great Orod_Father of modern philosophy)

دلم را از شادی ها پر کن، تا غرق مهر تو شوم. حکیم ارد بزرگ (Great Orod_philosopher king)

 

آنکه باج می گیرد ، زندگیش بسیار کوتاه است. حکیم ارد بزرگ (Great Orod_Philosophy and wisdom)


کلید رازهای بزرگ ، در ژرفای کمی نیست. حکیم ارد بزرگ (Great Orod_The greatest philosopher of the world)